- خوش سیما
خوش رو، خوب رو، خوشگل
معنی خوش سیما - جستجوی لغت در جدول جو
- خوش سیما(خوَشْ / خُشْ)
خوش صورت. صاحب ملاحت. نیک رو. خوش رو
- خوش سیما
خوبرو، خوشگل
- خوش سیما
خوش قیافه، زیبا، قشنگ، نکورو، خوش گل، خوب رو
متضاد: زشت، بدقیافه، بدرو، مه رو، مهسا، مه جبین
متضاد: زشت رو، پری رو، پری چهر، زهره جبین، وجیه، زیباروی، ملیح
متضاد: زشت رو، بدگل
متضاد: زشت، بدقیافه، بدرو، مه رو، مهسا، مه جبین
متضاد: زشت رو، پری رو، پری چهر، زهره جبین، وجیه، زیباروی، ملیح
متضاد: زشت رو، بدگل
- خوش سیما
الطّقس الجيّد
- خوش سیما
Handsome
- خوش سیما
beau
- خوش سیما
יפה
- خوش سیما
bonito
- خوش سیما
หล่อ
- خوش سیما
красивый
- خوش سیما
gutaussehend
- خوش سیما
гарний
- خوش سیما
przystojny
- خوش سیما
tampan
- خوش سیما
英俊的
- خوش سیما
सुंदर
- خوش سیما
guapo
- خوش سیما
bello
- خوش سیما
knap
- خوش سیما
خوبصورت
- خوش سیما
সুদর্শন
- خوش سیما
mrembo
- خوش سیما
yakışıklı
- خوش سیما
잘생긴
- خوش سیما
ハンサムな
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(خوَشْ / خُشْ پَ)
لغت نامه دهخدا
خوش پیغام. آنکه پیغام خوش دارد. نیکوپیام. حامل خبر و پیغام خوش:
بهر این گفت آن رسول خوش پیام
رمز موتوا قبل موت یا کرام.
مولوی
بهر این گفت آن رسول خوش پیام
رمز موتوا قبل موت یا کرام.
مولوی
(خوَشْ / خُشْ نَ)
لغت نامه دهخدا
خوش باد. خوش رایحه. با نسیم فرح بخش. با رایحۀ نیکو:
اگرچه مشک اذفر خوش نسیم است
دم جان بخش چون بویت ندارد.
خواجه عبداﷲ انصاری.
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق می کند شب همه شب دعای تو.
حافظ.
شیراز و آب رکنی و این باد خوش نسیم
عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است.
حافظ
اگرچه مشک اذفر خوش نسیم است
دم جان بخش چون بویت ندارد.
خواجه عبداﷲ انصاری.
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق می کند شب همه شب دعای تو.
حافظ.
شیراز و آب رکنی و این باد خوش نسیم
عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است.
حافظ
خوش صورت، خوب صورت، خوشگل، زیبا، جمیل، خوبروی، (یادداشت بخط مؤلف)
